دفتر خاطرات جاويد

چند کلمه در شرح محتوای وب‌سایت...

نویسه جدید وبلاگ

به همه دوستان اصفهاني ام سلام.... سلام
اگه تا حالا در گروه هنري ما عضو نشدين همين الان اقدام كنين
تا روزانه بهترين مطالب از طريق ايميل براي شما ارسال بشه.
اين گروه با جديدترين روشها به سرويسدهي به اعضا مي پردازد
 ثبت نام در گروه چشمان سبز
براي همشهريان ناب اصفهاني
ارسال اس ام اس هاي جديد و دعوت براي عضويت در گروه هنري چشمان سبز

براي عضويت از طريق سايت ما وارد شده و در صفحات ثابت ار طريق كليك بر
روي بنر ما اقدام كنين.
آدرس اينترنتي ما:http://www.daftarekhateratejavid.com

 

اينم يه سري اس ام اس
براي اينكه بدونين حقيقت داره

گفتي دورمو خط بكش كشيدم ..حالا تو در محاصره مني

یه روز یه کشیش به بچه ها میگه خداوند به گل جان داد وتبدیل به انسان شد.
یکی از بچه ها گفت آقا اشتباه گفتی، پدر ما گفته ما از نسل میمون هستیم.
کشیش گفت مسائل خانوادگی شما به خودتان مربوط می شود.

@در فلاکت و بدبختی، نباید امید را فراموش کرد. آب زلال باران از ابرهای
سیاه سرازیر میشود

@چه کسی می داند که تو در پیله ی تنهایی خود تنهایی؟! چه کسی می داند که
تو در حسرت یک روزنه در فردایی؟! پیله ات را بگشا...تو به اندازه ی یک
دنیایی

حکایت عشق حکایت جالبیست فراموش شدگان هیچگاه فراموش کنندگان را فراموش نخواهند کرد

هيچ زمان دل به کسي نبند چون دنيا اين قدر کوچيکه که دو تا دل کنار هم جا
نميشه ، اما اگه عاشق شدي هيچ وقت ازش جدا نشو چون دنيا اينقدر بزرگه که
ديگه نمي توني پيداش کني

بگريم گويند ديوانه است گر بخندم گويند عاشق است پس بگريم و بخندم تا
گويند عاشقي ديوانه است

وقتي پير ميشي ممکنه موهاتو از دست بدي يا دندونات بريزه ولي زيبايي هاتو
هيچ وقت از دست نمي دي چون آدم چيزهايي که نداره هيچ وقت از دست نمي ده

مي دوني چه قدر دوستت دارم ؟ به اندازه ي تارهاي موي سرت ضربدر تعداد نفس
هايي که تا آخر عمر مي کشي ، ضربدر تمام ستاره هاي آسمون ضربدر
صفـــــــر

سوختم باران بزن شايد تو خاموشم كني شايد امشب سوزش اين زخم ها را كم كني
اه باران من سراپاي وجودم اتش است پس بزن باران بزن شايد تو خاموشم کني

عشق يعني خون دل يعني جفا عشق يعني درد و دل يعني صفا عشق يعني يك شهاب و
يك سراب عشق يعني يك سلام و يك جواب عشق يعني يك نگاه و يك نياز عشق يعني
عالمي راز و نياز

من نه عاشق بودم و نه محتاج نگاهي که بلغزد بر من ، من خودم بودم و يک حس
غريب که به صد عشق و هوس مي ارزيد

توبه مي کنم ديگر کسي را دوست نداشته باشم حتي به قيمت سنگ شدن توبه مي
کنم ديگر براي کسي اشک نريزم حتي اگر فصل چشمانم براي هميشه زمستان شود
چشمانم را مي بندم توبه مي کنم ديگر دلم برايت تنگ نشود حتي چند لحظه ،
قول مي دهم نامت را بر زبان نيآورم لبهايم را مي دوزم توبه مي کنم ديگر
عاشق نشوم قلبم را دور مي اندازم براي هميشه و به کوير تنهايي سلام ميکنم

در دنياي بچه ها هر کي زودتر بگه دوستت دارم برنده هست ولي در دنياي
بزرگتر ها هر کي زودتر بگه دوستت دارم بازنده

امروز با هم بودن را تجربه ميکنيم و شايد فردا به ياد هم بودن را . پس
امروزمان را زيبا کنيم به حرمت خاطرات فردا

سعي نكنيم بهتر يا بدتر از ديگران باشيم ، بكوشيم نسبت به خودمان بهترين باشيم

روزگاريست همه عرض بدن ميخواهند همه از دوست فقط چشم و دهن ميخواهند ديو
هستند ولي مثل پري ميپوشند گرگ‌هايي كه لباس پدري ميپوشند آنچه ديدند به
مقياس نظر مي‌سنجند عشق‌ها را همه با دور كمر مي‌سنجند خب، طبيعي است كه
يك روزه به پايان برسند عشق‌هايي كه سر پيچ خيابان برسند

براي من يه فرشته بودي اما هيچ وقت منو دوست نداشتي و هميشه با رقيب هاي
من پرواز کردي .خدا را شکر تازه فهميدم تو عزرائيلي

احساساتت رو روم بنویس .عصبانیتهات رو روم خط خطی کن . اشکاتو باهام پاک
کن.حتی اگه سردت شد بسوزونم تا گرم بشی .فقط دورم ننداز............

من سر راه تو دامي از عشق پهن کردم ولي تو به سرعت از کنار آن رد شدي و
گفتي ميگ ميگ

زندگی واسه ما آدما مثل دفتر ۲۰۰ برگه اولش خوش خط مینویسی و دوست داری
به آخرش برسی وسطاش خسته میشی بد خط مینویسی و هی برگه حروم میکنی اما
آخرش که رسید جا کم میاری حسرت میخوری که چرا برگه هاشو حروم کردی

): اسپانيايي ها ميگن : "عشق ساكت است اما اگر حرف بزند از هر صدايي
بلندتر است ." ايتاليايي ها ميگن:"عشق يعني ترس از دست دادن تو !" ايراني
ها ميگن :"عشق سوء تفاهمي است بين دو احمق كه با يك ببخشيد تمام ميشود

سعي نكنيم بهتر يا بدتر از ديگران باشيم ، بكوشيم نسبت به خودمان بهترين باشيم

دلم گرفته از آدمهایی که میگن دوستت دارم اما معنی شو نمیدونن ، از
آدمهایی که میخوان مال اونا باشی اما خودشون مال تو نیستن ، از اونایی که
زیر بارون برات میمیرن و وقتی آفتاب میشه همه چی یادشون میره....

من برای سالها می نویسم سالها بعد که چشمان تو عاشق می شوند افسوس که قصه
مادربزرگ درست بود همیشه یکی بود و یکی نبود


روزگارم گله مندي شده است من بگيرم تو بخندي شده است ازدلم ياد نكردي
شايد،عشق هم سهميه بندي شده است

خدا يك بار از من پرسيد: تو چرا گناه مي كني؟ من در پاسخش سر به زير
افكند چشمهايم را بستم. خدا دست روي سرم كشيد و گفت: پس كي توبه مي كني؟
من بيشتر خجالت كشيدم. گفت: من منتظرم

دهقان فداكار پير شده، چوپان دروغگو عزيز شده، شنگول و منگول گرگ شدن،
كوكب خانم حوصله مهمون رو نداره، كبري تصميم گرفته دماغشو عمل كنه، روباه
و كلاغ دستشون تو يه كاسست، حسنك گوسفنداشو ول كرده و تو يه شركت آبدارچي
شده، آرش كمانگير معتاد شده، شيرين، خسرو و فرهاد رو پيچونده و با دوست
پسرش رفته اسكي، رستم و اسفنديار اسباشونو فروختن و با موتور ميرن كيف
قاپي، راستي چي به سر ما اومده؟؟

من تو اين دنيا سه تا دوست دارم ...خورشيد ،ماه و تو . اولي رو واسه خودم
دومي رو واسه شبام ولي تو رو واسه تک تک لحظه هام مي خوام

اجازه هست جار بزنم بگم چقد دوست دارم؟ بگم می خـــوام بخاطرت سر به
بیابون بزرم؟ اجازه میدی قـصه هام با عشق تو جون بگیره؟ چشمای عاشقـــم
واست روزی هزار بار بمیره؟ اجازه میدی عشقـــمو همش بهت نشون بدم؟ پیش
زمین و آسمــون واسه تو دس تكون بدم؟ اجازه میدی كه فقــــــط تو دنیا با
تو بمونم؟ هر چی كه عاشقانه بــــود به خاطر تو بخونم؟ اجازه هست پناه من
گــــــرمی آغوشت بشه؟ هر اسمی جز اسم خودم ،دیـگه فراموشت بشه؟ اجازه
هست ؟

اجازه هست ؟ بگو كه هست ، من همشو دارم میگم با تو به آسمون میرم ،با
تـــــــــــــو یه آدم دیگم اجازه میدی كه بگم ،من مال تـــــــو،تو مال
من؟ من از تو خواهش می كنم كه زیر وعـــده هات نزن اجـــــــازه تـــو
دست تـــو ،اجازه من دست تـوخنده من خنـــــــده تو ،شكست من شكست تو

براي کشتن يه پرنده به خدا يه قيچي کافيه. لازم نيست اونو تو قلبش فرو
کني يا گلوشو با اون بشکافي. پرهاشو بزن... خاطره ی پريدن باهاش کاري مي
کنه که خودشو به اعماق دره ها پرت کن.

باي






گزارش تخلف
بعدی